قسمت اول
چرا بى تى اس رو دوست داریم؟؟؟سلام از امشب داستان کوناه دومم که اتاق شیشهای نام داره رو به صورت قسمتی و یک روز در میان براتون میگذارم
به سخت جانی خویشم گمان نبود!رهش کتابی که برخی آن را تا قله قاف بالا میبرند و برخی (البته به تعداد انگشتان دست) آن را یک تسویه حساب سیاسی میدانند نه بیشتر جایی یکی از نویسندگان یک سایت خبری آن را ضعیف ترین اثر امیرخانی میخواند و اصلا داستان نمینامدش و جایی دیگر داستان نویس زبدهای مانند محمدرضا بایرامیآن را یک کتاب ویژه و خاص میداند اما به نظر هیچ کدام از نگاه یک مخاطب با کتاب برخورد نکرده اند. همان مخاطبی که محمد رضا بایرامیاز عامه پسند بودنش انتقاد میکند اما مخاطب است دیگر چه عامه پسند چه غیر عامه پسند!
انتشار داستان کوتاه دومم به نام اتاق شیشه ای از امشب((چهارصد سکه طلا! تازه او گفت که ارزش این انگشتر بسیار بیشتر از این است . چرا باید چنین گنجی را به این آسانی از دست بدهم من که زحمت کشتن یک نفر را به خودم داده ام او را هم میکشم، هم چهارصد سکه را صاحب میشوم هم انگشتر باقی میماند . اگرچه که هیچ معلوم نیست شاید دارایی او خیلی بیش از اینها باشد))
رهش اثری از رضا امیرخانی؛ جالب آری اما جذاب نهتعداد صفحات : 1